سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

ایران آفتاب

با خاموش بودن بسیار ، وقار پدیدار شود و با دادن داد دوستان فراوان گردند و با بخشش بزرگى قدر آشکار گردد و با فروتنى نعمت تمام و پایدار ، و با تحمل رنجها سرورى به دست آید و به عدالت کردن دشمن از پا در آید . و با بردبارى برابر بى خرد ، یاران بسیار یابد . [نهج البلاغه]
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 6

سرویس سیاسی جهان ـ جابر سعادتی صدر: آقای هاشمی رفسنجانی روز گذشته طی دیداری از "حرمت شکنی گروهی اندک ولی متشکل و البته نامشخص" نسبت به نوه حضرت امام(ره) به شدت گلایه و انتقاد کرد.

وی این موضوع را "استبداد عوام" توصیف و عنوان کرد که این رفتارهای افراطی "به اصل نظام آسیب می‌زند."

گذشته از این اظهارات هاشمی و ادعای حرمت شکنی نسبت به نوه امام(ره)، قطعا اقشار مختلف مردم هرگونه توهین به بیت مکرم حضرت امام(ره) را محکوم می کنند و ملت بزرگ و انقلابی ایران به خاطر شدت عشق و علاقه ای که به حضرت امام راحل دارند، به هیچ وجه اسائه ادب به بیت ایشان را نیز تایید نخواهند کرد.

ممکن است عده ای به اشتباه شعارهای تند سر داده باشند اما آنچه در این میان قابل تامل است، مواضع صریح هاشمی رفسنجانی در این خصوص است که شعار دادن توده های عزادار مردمی در سالگرد رحلت امام (ره) در اثنای سخنان سید حسن خمینی آن هم با مضامینی مانند "ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند" را حمل بر توهین و حرمت شکنی "گروهی اندک ولی متشکل و البته نامشخص" کرده است و از آن به عنوان "نمود بارز استبداد عوام" یاد کرده است.

حال واقعا جای این سؤال وجود دارد که اگر از نظر هاشمی رفسنجانی شعار دادن در هنگام سخنرانی سید حسن خمینی (باتوجه به سابقه ذهنی که مردم از مواضع و کردار سید حسن دارند) آن هم با مضامینی که ذکر شد، توهین و حرمت شکنی در حدی است که "اگر جلوی آن گرفته نشود به اصل نظام آسیب می‌زند"؛ پس تکلیف "استبداد خواص" چه می شود؟ رفتار و کردار سران فتنه در جریان فتنه 88 و مواضع هاشمی در آن مقطع زمانی را چه باید توصیف کرد؟!

اگر طرح چند شعار با مضامینی در دفاع از نظام و انقلاب ـ گذشته از درستی یا نادرستی محل طرح این شعارها ـ حرمت شکنی محسوب می شود که می تواند به اصل نظام آسیب برساند! پس در مورد جنگ تمام عیار فتنه گران داخلی با همراهی صریح و آشکار دشمنان خارجی این نظام از جمله رژیم صهیونیستی و آمریکا در جریان فتنه 88 برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران چه باید گفت؟!

آیا جناب آقای هاشمی رفسنجانی در آن مقطع زمانی حساس نیز برای این نظام احساس خطر کرد و این چنین که امروز به دلیل طرح چند شعار در خود احساس تکلیف کرده که به میدان دفاع از نظام و انقلاب(!) وارد شود، در فتنه 88 و در مقطعی که ندای "این عمار" مقام معظم رهبری بلند بود، وارد معرکه دفاع از اصل نظام و انقلاب شد؟!

زمانی که در حوادث پس از انتخابات 88، خیابان های تهران در آتش دشمنان این ملت و نظام می سوخت و دولتمردان رژیم صهیونیستی و آمریکا به صراحت از "براندازی" این نظام با استفاده از فرصت فتنه 88 دم می زدند و یک ائتلاف همه جانبه بین دشمنان و فتنه گران داخلی با دشمنان قسم خورده خارجی نظام ایجاد شده بود، موضع و عملکرد جناب آقای هاشمی رفسنجانی چگونه بود؟! آیا وی در آن روز بر علیه فتنه گران و دشمنان این نظام و مردم وارد عرصه شد و نقش خود را به عنوان یکی از یاران دیرین امام و مقام معظم رهبری ایفا کرد و یا در خطبه های نماز جمعه تیر 88 و در اوج آتش فتنه، ساز "تردید" در صحت انتخابات را کوک کرد و خواستار آزادی تمام فتنه گرانی شد که به علت حمله به جان، مال و ناموس مردم و محاربه با نظام در زندان به سر می بردند؟ و در ادامه هم بارها با فعالان فتنه تجدید دیدار و تلویحا و تصریحا از آنان اعلام حمایت کرد؟

آیا در نظر آقای هاشمی، حمله به اصل کیان نظام جمهوری اسلامی ایران و محاربه صریح دشمنان داخلی و خارجی در مقطع فتنه 88 با این انقلاب و مردم، به اندازه حرمت شکنی نسبت به سید حسن خمینی اهمیت نداشته و ندارد؟!

آیا دوام و بقای این نظام و انقلاب به افراد و اشخاص وابسته است که بر فرض توهین به این افراد و بنابر فرمایش هاشمی به اصل نظام آسیب وارد شود؟! و احتمالا پاسخ جناب آقای هاشمی به این پرسش مثبت است چرا که در غیر این صورت در فتنه 88 ملت ایران حداقل شاهد یک مورد از محکوم کردن فتنه گران و اقدامات آنها توسط وی می بودند اما با کمال تاسف مردم مظلوم و صبور این مرز و بوم که در تمام مقاطع در دفاع از این نظام و آرمان های آن سنگ تمام گذاشته اند، نه تنها شاهد محکوم کردن فتنه گران توسط هاشمی نبودند بلکه با چشمانی از حدقه بیرون زده شاهد نقش آفرینی برخی از اغتشاشات و آتش افروزی ها در معرکه فتنه 88 توسط نزدیکان نیز بودند.

در کمتر اغتشاش و تجمعات غیرقانونی پس از انتخابات 88 در تهران بود که چهره "فائزه هاشمی رفسنجانی" در میان آشوبگران رویت نشود و جمعیت آشوبگر حاضر در صحنه از ارشادات صریح او بر لزوم روشن نگه داشتن آتش فتنه بی نصیب مانده باشند.

البته ما نیز اظهارات جناب آقای هاشمی در تقبیح توهین به بیت امام(ره) را تایید می کنیم اما در کنار آن هرگز دفاع تمام عیار هاشمی از فرزندش مهدی هاشمی که چند صباحی پس از فتنه 88 راهی انگلیس شد را از خاطر نمی بریم؛ چطور جناب آقای هاشمی که قلبش برای این نظام، انقلاب و امام می تپد! وقتی شاهد نقش آفرینی برخی نزدیکان در تدارک حوادث پیش و  پس از انتخابات 88 و لطمه به اصل نظام بود و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی مستندات متعددی از نقش وی در فتنه 88 ارائه کردند و حتی نمایشگاهی از این مستندات در وزارت اطلاعات نیز برپا شد اما با این وجود جناب آقای هاشمی، تمام قد از کرده فرزندش دفاع کرد و نگران "آسیب به اصل نظام" نشد؟!

شاید در آن مورد نیز جناب آقای هاشمی معتقد بود هرگونه انتساب اتهامی به مهدی هاشمی به معنای توهین و حرمت شکنی به انقلاب و استوانه های آن محسوب می شود کما این که در مورد اخیر نیز طرح چند شعار در محضر سید حسن خمینی را حرمت شکنی نسبت به بیت امام و باعث آسیب به اصل نظام دانسته اند!

جناب آقای هاشمی حتما مستحضرید که قلب ملت مومن و صبور ایران اسلامی هنوز از حادثه روز "عاشورای 88" و حرمت شکنی های غیرقابل وصف و بی شرمانه فتنه گران، شرحه شرحه و خون است؛ همان روز عاشورایی که فتنه گران به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین علیه السلام و مجالس عزای سالار شهیدان چه جسارت ها که زبان از شرح آن شرم دارد، نکردند و در حالی که ملت حسینی ایران در سوز آتش این جسارت بی شرمانه می سوختند، سران فتنه عبارت "امت خداجو" را برای این اقدام فتنه گران به کار بردند.

ملت انقلابی و بصیر ایران در آن روز و روزهای پس از آن دقایق و لحظه ها  را با خون دل می شمردند که یاران دیرین انقلاب و استوانه های این نظام و امثال آقای هاشمی لااقل زبان به محکومیت این اقدام شنیع و حرمت شکنانه باز کنند اما سکوت مدت دار هاشمی همچنان ادامه یافت.   

از سوی دیگر جای طرح این سؤال نیز وجود دارد که اگر شعار دادن در برابر سید حسن خمینی که سوالاتی درباره برخی عملکردهای وی وجود دارد، حرمت شکنی محسوب می شود، حکم جسارت های رنگارنگ سران جبهه اصلاحات که دست بر قضا مورد حمایت صریح امروز جناب آقای هاشمی هستند، چیست؟! 

جناب آقای هاشمی حتما جسارت به تمثال مبارک حضرت امام و آتش زدن آن در مقام چشمان منقلب و گریان مردم که حامیان واقعی این نظام بوده و هستند را به خاطر دارند و یا تاخت و تاز سران اصلاحات به اندیشه و آرمان های امام راحل در کوران حاکمیت سران اصلاحات و صدها مورد دیگر از این دست را نیز به خاطر دارند؛ راستی در آن مقطع زمانی، موضع شما در قبال آن اقدامات کینه توزانه نسبت به "امام عزیز امت" چه بود و آیا کسی کوچکترین صدایی در اعتراض به بانیان این اقدامات معاندانه از شما که امروز نگران آسیب به اصل نظام هستید، شنید؟!

نکته مهم دیگر اینکه همان طور که گفته شد، بیت مکرم امام خمینی(ره) مورد احترام مردم هستند اما به درستی که فرزندان امام(ره) فراتر از چند خانواده و به وسعت همه انقلابیون و عاشقان خمینی(ره) است و معیار نزدیکی به امام راحل و خط ایشان، نه نسبت فامیلی که عملکرد و رفتار اشخاص است. هرکه مواضعش به امام و آرمان هایش نزدیک تر باشد، به همان اندازه به خمینی کبیر نزدیک و خط امامی تر است؛ چنانکه بسیاری سید حسن نصرالله را به بواسطه عملکردش فرزند امام(ره) می دانند.

بگذریم؛ حکایت توهین و حرمت شکنی فتنه گران و معاندان با این نظام و انقلاب و شرح اقدامات کینه توزانه و براندازانه دشمنان داخلی و خارجی این انقلاب و نظام، داستان تلخ و پرغصه ای است که البته چشمان تیزبین و بابصیرت این مردم که ایستادگی خود بر سر اصول و آرمان های راستین امام و انقلاب را در مقاطع مختلف و حساس به اثبات رسانده اند، لحظه به لحظه آن را در صفحه ذهن خود به طور مجسم به ثبت رسانده اند و به خوبی مواضع، کردار و گفتار مدعیان دفاع از امام، نظام و انقلاب در مقاطع حساس را به خاطر دارند و در انتها اینکه "اگر در خانه کس است یک حرف بس است."

 نوشته شده توسط مجید در جمعه 91/3/19 و ساعت 1:30 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 293
بازدید دیروز: 70
مجموع بازدیدها: 403459
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه
 
> دانشجویان حامی جبهه پایداری - حامیان جبهه پایداری در فضای مجازی